برای خیلی از ماها این اصطلاح بیشتر در باره پول و پسانداز مطرح میشود، اما چیزهای با ارزش دیگری هم وجود دارند که نیاز به صرفهجویی آنها هم مطرح میشود. آب یکی از این چیزهاست. برای نسلهایی که از امتیاز آب لولهکشی برخوردارند، اهمیت آب فراموش میشود، زیرا همیشه و یا بیشتر وقتها، آب را به راحتی در اختیار داشتهاند. خیلی وقتها ما فراموش میکنیم که هدایایی آسمانی چون برف و باران آغاز سفر آب است از آسمان تا خانه ما. در سالهای کمباران، طبیعت از شکل همیشگی دور میشود و این فاصله پیغام تلخی را به همراه دارد. باران که در بهار نبارد، مقدار ذخیره آب کم میشود. باران که کم ببارد زمین سیراب نمیشود و باری نمیدهد.
باران که نبارد محصولی در کار نخواهد بود که فروخته شود. باران که نباشد علوفه برای دام نخواهد بود و دام بدون غذا طعمه مرگ میشود. این گونه است که در سالهای کم باران بعضی از دامداران ناچار میشوند دامهای خود را بفروشند ؛ این یعنی که شیر کم میشود و به همراه آن محصولات دیگری که از آن تهیه میشود. برای ما که دچار خشکسالی نشدهایم، حسرت آب احساس نمیشود، اما بعضیها احساس متفاوتی دارند. بعضیها به راحتی بدون هیچنگرانی مقدار زیادی آب را برای شستن ماشین هدر میدهند، بدون آن که به نتیجه هدر رفتن آب فکر کنند. اهمیت آب برای آنها تنها زمانی احساس میشود که در سالهای کمباران ماجرایی مثل قطع آب به زحمتشان بیندازد. کافی است چند ساعت آب نداشته باشند تا اصل ماجرا را بفهمند و کلی در باره ارزش آب حرف بزنند، اما روزهای بعد دوباره همه چیز را فراموش میکنند. آنها دوباره آب را به شکلهای مختلف هدر میدهند و روزهای بدون آب را از یاد میبرند.
آنهایی که آب را هدر میدهند، در حقیقت بخشی از ذخیره آبی شهر و منطقه خود را کاهش می دهند و این یعنی سهیم بودن در مسیر ایجاد کمآبی. بخشی از مشکل قطع آب در سالهای کمباران از طرف کسانی است که در لحظه هدر رفتن آب بیتفاوتند. بعضی از ما در لحظههای هدر دادن منابع طبیعی فراموش میکنیم که بخشی از منابع و ذخیره حیاتی را نابود میکنیم و فراموش میکنیم که مشکل کمآبی میتواند برای ما هم مطرح باشد. هدر ندادن منابعی چون آب یک صرفهجویی و پسانداز اساسی است.